واقعیت این است که هر رابطه ای با چالش ها و مشکلات خاص خود همراه است که غیر قابل اجتناب هستند. جدا از مسائل معمول و متداولی که در تمام روابط عاشقانه ممکن است که اتفاق بیوفتد، انجام یکسری کارها، موجب از بین رفتن یک رابطه می شود.
براساس نظر بهترین مشاور خانواده از اصلی ترین دلایل نابودی یک رابطه می توان به این موارد اشاره کرد: از بین رفتن اعتماد، عدم وجود صمیمت و مشکل در ارتباطات و گفت وگوهای عادی! علاوه بر مواردی که در بالا گفته شد و طبق تحقیقات انجام شده در این حوزه، دلایل گوناگونی وجود دارد که می تواند موجب فروپاشی رابطه شود که در ادامه این مقاله قصد داریم به آن موارد بپردازیم. پس اگر به این موضوع علاقه مند هستید و برایتان جالب است، لطفا به خواندن ادامه دهید.
یک) از بین رفتن اعتماد: مهم ترین رکن یک رابطه سالم و خوب؛ اعتماد داشتن به یکدیگر است. با اعتماد است که سختی ها، آسان می شوند و می توان که با وجود مشکلات با حال خوب ادامه داد. زمانی که در یک رابطه حمایت عاطفی وجود ندارد و زوجین احساسات یکدیگر را درک نمی کنند و به تعبیری آن ها را بی اعتبار می کنند، بی اعتمادی صورت می گیرد. ستون یک رابطه و آن چیزی که نگه دارنده آن است؛ اعتماد است و با از بین رفتن آن؛ رابطه نیز از هم می پاشد. اگر می بینید که احساس شما نسبت به پارتنرتان مبهم است و نمی دانید که او قابل اعتماد است یا خیر؟ بدانید که در جای اشتباهی قرار دارید و آگاه باشید که اعتماد، امنیت و ثبات می آورد.
دو) دروغگویی: دروغگویی نیز از موضوعاتی است که اثرات گسترده و غیر قابل انکاری بر رابطه دارد و زیاد اتفاق افتادن آن، موجب می شود که اعتماد از بین برود. توجه کنید که هر انسانی ممکن است دروغ بگوید و این موضوع قابل انکار نیست. اما موضوع بر سمت کمیت است، زمانی که دروغ ها بیشتر و بیشتر شوند می توانند اثرات مهم و اساسی بر سلامت رابطه بگذارند.
سه) احساس مالکیت: در ابتدای رابطه وجود احساس مالکیت برای زوجین اتفاقی دوست داشتنی است اما به تدریج، زیاد اتفاق افتادن آن می تواند آسیب زا باشد. حواستان باشد که رکن اصلی یک رابطه بر مبنای اعتماد است و فردی که مدام شما را چک می کند و محدودتان می کند نه تنها شما را دوست ندارد بلکه به شما اعتماد هم ندارد! یکی از مهم ترین دلایلی که موجب حفظ یک رابطه و طولانی مدت شدن آن می شود، طبق نظر مشاور روانشناس وجود فردیت در روابط زوجین است. درست است که در هر رابطه عاشقانه ای یک "ما" وجود دارد که زوج ها برای نگه داری آن تلاش می کنند؛ اما برای داشتن یک رابطه سالم باید به این موضوع توجه شود که قبل از "ما" شدن یک "من" نیز وجود دارد که نیاز ها و علایق منحصر به فرد خود را دارد و بی توجهی به آن می تواند اثرات جبران ناپذیری داشته باشد.
چهار)حسادت: حسادت کردن نیز دقیقا مانند حس مالکیت در اوایل رابطه دلنشین است اما زیاد تکرار شدن آن، شدیدا به رابطه آسیب می زند. طبق تحقیقات موارد بسیار کمی وجود دارد که حسادت سالم را نشان می دهد. پس اگر می بینید که پارتنر شما به علت علاقه زیاد؛ حسادت فراوان و آزار دهنده ای را نشان می دهد، بدانید که این رفتار سالم نیست و حتما باید توسط یک درمانگر مورد بررسی قرار بگیرد.
پنج) خیانت کردن: خیانت کردن تیر خلاص است و رابطه را حتما به سمت نابودی می برد. در موارد بسیار کمی دیده می شود که فرد خاطی توسط پارتنر خود بخشیده می شود و رابطه شان به حالت سابق بر می گردد. در مواردی که در بالا گفته شده؛ رابطه به تدریج آسیب می ببیند اما "خیانت" می تواند یک شب همه چیز را پودر کند و رابطه را به قه قهرا ببرد چرا که اعتماد با این حرکت، بر باد می رود. اگر می بینید که در رابطه ای متزلزل و بهم ریخته هستید؛ لطفا صبر نکنید تا زمان، اوضاع را درست کند و بدانید که هیچ وقت نمی توان از یک پل معلق؛ توقع ثبات داشت!
شش) ارتباطات ضعیف: یک رابطه خوب و سالم به معنی همیشه خوشحال و راضی بودن نیست. بلکه بر خلاف تصور عام در یک رابطه سالم بحث کردن، زیاد اتفاق می افتد. چرا که زوجین نیاز ها و احساساتشان را سرکوب نمی کنند و طبیعتا همیشه هم با یکدیگر موافق نیستند. مهم نیست که چقدر با یکدیگر دچار اختلاف نظر می شوید بلکه مهم این است که آن موضوع را چطور حل می کنید. برای مثال اگر در جمع دوستانتان حس می کنید که پارتنر شما نسبت به شما بی توجه است نیازی نیست که به او برچسب بزنید و بگویید که "آدم بی توجهی هست" و به این صورت، احساسات خود را ابراز کنید و یا حتی آن ها را سرکوب کنید. بلکه می توانید به شیوه سالم واکنش نشان بدهید و زمانی که تنها شدید در مورد حسی که از رفتار او گرفته اید توضیح دهید و اجازه بدهید تا احساس هایتان را با یکدیگر به اشتراک بگذارید و مسائل را از دریچه چشمان یکدیگر نگاه کنید. توجه داشته باشید که براساس نظر مشاور قبل ازدواج اگر با پارتنر خود کم صحبت می کنید؛ این اصلا نشانه خوبی نیست چرا که یک رابطه زنده، نیاز به پویایی دارد . اگر هم به علت ترس از دعوا و مشاجره همیشه سکوت می کنید بدانید که می توانید شیوه حل مساله خود را تغییر دهید و با کمک یک درمانگر و آموزش مهارت های ارتباطی صحیح، به درستی برخورد کنید. داشتن یک رابطه سالم به شدت می تواند زیبایی رابطه را بیشتر و عمر آن را طولانی کند پس لطفا خود را از این لذت محروم نکنید.
هفت) بی احترامی: طبق نظر گاتمن؛ روانشناس معروف ازدواج و خانواده، بی احترامی زوجین به یکدیگر می تواند رابطه را به شدت آشفته کند و طلاق را پیش بینی کند. انسان ها به طور طبیعی زمانی که فردی را بسیار دوست دارند لایق احترام می دانند. پس بی احترامی می تواند تعبیرهای مختلفی داشته باشد که این تفسیر ها می تواند رابطه را با مشکل روبرو کند. برای مثال تصور کنید به همسر خود گفته اید که آخر هفته دوست دارید که شام را بیرون بخورید؛ آخر هفته می شود و او خیلی راحت تماس می گیرد و می گوید دوستانش قرار است امشب به خانه شما بیایند. این نوع برخورد می تواند یک نوع بی احترامی باشد چرا که شما زن و شوهر هستید و باید در مورد یکسری مسائل که هر دو در آن دخیل هستید، با هم تصمیم بگیرید. اما همین رفتار گفته شده، می تواند برای هر شخصی تعبیر خاص خود را داشته باشد؛ یک نفر فکر کند همسرش او را دوست ندارد، یک نفر فکر کند که کوچیک شده است و نفر دیگر نیز طور دیگری فکر کند که هر کدام از این نوع تفکر؛ نتایج خود را خواهند داشت. توجه داشته باشید که اگر شریک زندگیتان شما را مسخره می کند و به حساب شوخی، حرف هایی می زند که روح شما را زخمی کرده است، این رابطه نمی تواند یک پایگاه امن باشد و بی احترامی معنای عشق و محبت نمی دهد.
هشت) تفاوت در ارزشها: طبیعی است که زوجین با یکدیگر اختلاف نظر داشته باشند چرا که هر انسانی منحصر به فرد است و نیاز های خاص خود را دارد. اما زمانی که زوج ها بر سر مسائل اساسی و مهم با یکدیگر تفاوت دارند متاسفانه نمی شود با عشق آن را حل کرد و یا حتی نادیده گرفت. تصور کنید که شما هیچ علاقه ای به بچه داشتن ندارید و برای این موضوع دلایل خاص خود را دارید اما در طرف مقابل شما، شریک عاطفی وجود دارد که تکامل یک رابطه را به فرزند آوری می بیند. خب طبیعتا چنین رابطه ای به سرانجام مطلوبی نمی رسد چرا که در این رابطه بر سر مسائل مهم و اولویت های اصلی تفاوت وجود دارد. شاید زوجین با این تفکر که عشق می تواند آن ها را تغییر دهد به مسیر ادامه دهند اما با گذشت زمان متوجه خواهند شد که تنها الکی زمان گذاشته اند و قرار نیست که اوضاع تغییر کند.
سخن پایانی:
اگر پس از خواندن این مقاله فکر می کنید که رابطه شما در جایگاهی که باید باشد نیست، شاید بهترین و مطمئن ترین کار، مشاوره با یک روانشناس حاذق و حرفه ای باشد. یکی از بهترین کلینیک ها در شهر تهران مرکز روانشناسی انتخاب نو است که با داشتن درمانگرانی، با تخصص های مختلف می تواند به شما کمک کند. مسلما نمی شود آینده را پیش بینی کرد اما با کمک افراد متخصص می توان تصمیمات بهتری گرفت تا "زمان حال" بهتری را تجربه کرد. اگر شرایط کنونی شما شرایط مساعد و مطلوبی نیست، لطفا نترسید و مضطرب نشوید؛ چرا که هیچ کس نمی تواند یک زندگی بدون عیب و نقص و خطا داشته باشد و هر کسی در زمان خود با دغدغه های متفاوت و خاص خود درگیر خواهد شد.